Monday, October 28, 2013

طعم لیمویی رابطه

 باید صبر کرد تا قوام بیاید. با حوصله و آرام، گِرد گِرد هم میزنیم

قوام که آمد،  سینی را کاغذ شیرینی میگذاریم. چوب ها را به فاصله ی ده سانتی متر ده سانتی متر روی سینی میچینیم.  در نیمه ی بالای هر چوب، یک قاشق بزرگ از مایع رامیریزیم. داغ است،  مراقبت میکنیم که نسوزیم. میگذاریم سه ساعت بماند تا ببندد. سپس آب نبات ها را از روی سینی جمع میکنیم، آماده ی لیسیدن است. میتوانیم همه را در یک لیوان بگذاریم و روی میز قرار دهیم و هرموقع که لازم داشتیم میل کنیم.  من طعم لیمویی اش را بیشتر از همه دوست دارم


Sunday, October 20, 2013

سیال مه آلود توهم زندگی

آتش میکند در دل این سرخ و زرد درختها در هوای مه آلودِ  ونکوور
 بعد، آن وقت که در ایوان خانه ای در طبقه ی پانزدهم هم ایستاده ای و دورت خالی از دنیاست.  مِه  اکنون ات را تنگ در آغوش میگیرد، تمام دنیا خیالی میشود، لابد، تنها برهنه حقیقتی سبک میماند در توازن سنگین نفس های مرطوب،  که تو در توهمی ایستاده ای که توهم همیشه ات را در خود فرو میکشد، به پوزخند زمزمه میکند بیخیال

Saturday, October 12, 2013

آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او

بوتیمار، ققنوس
 
میان این مرغان، یکی هم باید باشد

که از جانکاهِ سرما

جان به جان سوزِ آتش سپرده باشد

و گرم،  تمام شده باشد






Thursday, October 10, 2013

تحمل بایدش

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
     بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

هوم. که اینطور

مرغ زیرک چون افتد به دام و
رند عالم سوز نیز 
تدبیر و تحمل بایدش

نازها زآن نرگس مستانه ی فتانه اش باید کشید
این دل شوریده،  تحمل بایدش

آه

دور چون با عاشقان افتد، تسلسل بایدش
عاشق مسکین چرا چندین تحمل بایدش؟‌