Monday, September 05, 2011

دَرد

من میگرن دارم

درد پریود نمیدارم زیاد

ولی سر جمع،  درد میگرن و پریودم،  میگن آستانه ی دردم رو بالا میبره
میگرن باعث میشه صبر اسطوره ای درمورد درد پیدا کنی
مخصوصا وقتی به اونجاش میرسه که مسکن دیگه کار نمیکنه

یعنی من دیرتر از آدمی که میگرن نداره و پریود نمیشه یا درد مشابهی نداره دردم میآد

مادر و خواهر من نسبت به داروی بیحسی دندون پزشکی حساسن
یعنی بیحس نمیشن
به جاش تپش قلب میگیرن
خواهرم یه بار تو دندون پزشکی از حال رفت
و بعضی بقیه وقتها هم درد میداشت

من تصوری از درد دندون پزشکی نداشتم

به نظرم همه ی دردها رو میشد تحمل کرد، 
تموم میشه آخرش دیگه. مگه چه قدر طول میکشه؟  یه رب؟ نیم ساعت؟

اینو از دندون پزشکم پرسیدم،  وقتی برای اولین بار دندونم بیحس نمیشد و درد داشتم

گفت ده دقیقه،  سریع تمومش میکنم

دستام میلرزید،  تپش قلب داشتم،  

نمیتونستم،  پنج دقیقه هم نمیتونستم

دوست داشتم بیهوشم کنن و دندونام و تراش بدن

درد دندون پزشکی درد نیست
یه جور حسه
هیچ شبیه درد پریود و میگرنم نبود
حسیه که میشه همیشه شبیه سازیش کرد و ازش درد کشید و از دردش هیچ کم نشه
ترس بی انتهاییه، 
ترس بی انتهایی از باور اینکه این درد فراموش نمیشه

 صحبت گذشتن یک ربع و یک ساعت  و یک روز و یک ماه دردناک نیست
 ،  دردهایی هستن که درد نیستن
وجود لحظه ای هستن که نمیخوای توش وجود داشته باشی/داشته بوده باشی
لحظه هایی که نمیخوای وجودشون رو باور کنی
دلت میخواد پاکشون کنی
  یا اون لحظه ها تو  دنیا نباشن،  هیچ کجای دنیا نباشن

حالا من برمیگردم مثل یک معلم سر کلاس
که میخواد تابع پیچیده ای روتعریف کنه،
شما رو نگاه میکنم
و میگم
تا اینجا من و دنبال کردین؟
حالا
دَرد اینه که این لحظه ها هستن
نمیتونی پاکشون کنی





No comments: