Thursday, August 16, 2012

عکسی برای خودمان


آن روز هوا اینطور بود.  دیماه سال ۱۳۸۹،  ساحل دریای خزر

آلبوم عکسهای آن روز،  چند ده عکس از تو دارد،  چند عکس از من.  چند عکس از دریا.  چند عکس از ما

نمیدانم چه طور بود زندگی که هرچه فکر میکنم تنها دغدغه ی آنروز این بود که من یاد بگیرم وایت بالانس دوربین تو را تنظیم کنم

این تمام چیزی بود که روی ساحل درموردش صحبت کردیم

در یکی از عکسها،‌ من و تو ایستاده ایم، پاچه های شلوارهامان کشیده بالا و تَر است. هر دو عینک آفتابی به چشم داریم. من سرم را گذاشته ام شانه ی تو و یکی از لبخندترین های لبخندهای زندگیم را نثار دوربین میکنم، کاش دوست بداری که اینطور کنارت لبخند میزنم.  به هیچ کس غیر از خودمان رو به دوربین لبخند نمیزنیم

امروز باید روزی از مرداد ماه باشد.  مرداد ماه سال ۱۳۹۱.  نمیدانم به چه فکر میکردیم در آن عکس دو نفری.  هرچه فکر میکنم میبینم عکس را گرفته بودیم که به امروز خودمان لبخند بزنیم.  از آن ساحل. از آن بی دغدغگی
 

 

No comments: