Friday, August 19, 2016

ایدا

ایدا فیلمی است بر اساس داستانی مشخص و شخصیت پردازی هایی در حد کفایت برای داستان. ایدا در پی شناختن بهتر کسی نیست. ایدا نظاره گری صادق و ساکت است است. زمانی به خود فرصت میدهد که دنیا را آنگونه که پیشنهاد میشود تجربه کند. ایدا سوآل های ساده میپرسد و مصمم، مطالبات ساده ی خود را دنبال میکند. سکوت ایدا در مقابل شاید فجایعی که با آن روبه رو میشود - فجایعی که تلنگر نهایی برای خودکشی شخصیت همراه ایدا میشود -  تماشاگر را به صبر و ناظر بودن دعوت میکند. هدف فیلم به قلیان در آوردن احساسات تماشاگر یا نشان دادن عمق یک فاجعه نیست. ما به تماشای ایدا دعوت میشویم،‌ همانطور که ایدا به تماشای زندگی دعوت میشود. فضاسازی سیاه و سفید فیلم با کاراکتر های کمرنگ و صحنه های کم و بیش برهنه و کادر بندی دلنشین  در همانگی کامل با شخصیت ایدا است. این فیلم هر آنچه هست که میخواسته باشد، ایدا.  فیلم از همان سکانس های ابتدایی ایدا و دنیای او را به ما معرفی میکند. آنطور که ایدا با صبر و ته لبخندی مجسمه ی مسیح را رنگ آمیزی میکند و آن مجسمه در مرکزیت حیاط خالی صومعه، در روی سکوی فرو رفته در سرمای برف قرار میگیرد.  فضا خالیست و غیر از ساختمان صومعه، چیزی توجه ما را در صحنه (و احتمالا توجه ایدا را در زنگی) به خود جلب نمیکند. هنگامی که ایدا صومعه را به منظور ملاقات با تنها عضو باقی مانده از خانواده اش ترک میکند، نمای صومعه در برهنگی برف با مجسمه ی مسیح در مرکز حیاط کاملتر میشود و ایدا نرم از سمت راست کادر به ما نزدیک میشود. به سختی میتوان این صحنه را از ایدا جدا کرد یا او را مرکزیت صحنه در نظر گرفت.ایدا، نماییست از دختری روحانی با ساختمان غول آسای صومعه پشت سرش در حیاطی برهنه با مجسمه ی مسیح.  در سکانس پایانی اما، ایدا با چهره ی اندکی در هم و قدم های کم و بیش شتاب زده - احتمالا به صومعه - حرکت میکند. نمیدانیم ایدا به چه فکر میکند یا چه حسی میکند. شاید سوآل های پی در پی  « و پس از آن چه؟» ایدا راجع به یک زندگی معمولی در مقابل جواب های ساده ی پسرکی که با او همبستر شده نشان میدهد که ایدا به زندگی ای که به تجربه ی آن تشویق شده بی  تفاوت است و برگشتن به لباس های صومعه نشان از برگشتن او به تصمیم اولیه ی خود برای قسم خوردن و راهبه شدن باشد، به هر حال ایدایی که در سکانس انتهایی فیلم قدم بر میدارد ایدایی نیست که صومعه را ترک کرده و در سکانس پایانی این ایدای انتهای فیلم است که تمام صحنه را به خود اختصاص داده. همچنین، این «ایدا»، نام یهودی دخترک است که تمام این فیلم را از آن خود کرده. ما «ایدا» را با این نام به خاطر میسپاریم و به یاد میآوریم، سوای اینکه این دخترک درون داستان خودش را چه صدا خواهد کرد، ما به تماشای ایدا آمده ایم و ایدا را خواهیم دید. این تعلق تمام عیار یک فیلم  با فضاسازی، رنگ ها، داستان ها و شخصیت هایش به یک انسان و در هم تنیدگی عناصر سینماتیک با موجودیت وی عنوان نام  آن انسان  برای فیلم را یک انتخاب هنرمندانه میکند، هرچند که این نام را خود فیلم برای او در نظر گرفته باشد.  فیلم ایدا را شرح نمیدهد. فیلم زندگی ایدا را نشان نمیدهد. این فیلم تماما ایداست و ایدا در خلاصه، دلنشین، آرام، تلخ و ساده است 

No comments: