مقادیری گریه داریم
دستها را میکشیم به جلو
عیان خالیشان بر تلخی لحظه ها
آغاز زایش آغوشهای منفرد است
دستها را تاب میدهیم دور خودمان
گردنمان را میچرخانیم به راست
نرم
آنچنان که عشاق در گوش هم
در گوش راست
زمزمه میکنیم '' میدانم
و بعد دستهای تاب خورده را تنگ میکنیم
محکم
دور خودمان
در آغوشهای منفرد
تا ابد گریه میکنیم
No comments:
Post a Comment