Saturday, September 03, 2011

توپ تنیس و گوشت خوک

گاهی آدما از چیزایی که من نمیدونم تعجب میکنن
گاهی از اینکه حرفهاشونو باور میکنم که منظورشون نبوده باور کنم تعجب میکنن

کریس همسر ایرانی داشته.  اینطور بوده که اینها گوشت خوک در سبد خریدشون نبوده.  و عادت به خوردنش نداشتن.  اینطور بوده که هر جا میرفتن همه فک میکردن که چون شوهر کریس ایرانیه و مسلمون اینا گوشت خوک نمیخرن،  یا به طور معمول تو غذاهاشون استفاده نمیکنن.
نه،  اینطور نبوده.  شوهر کریس اصلا مسلمون نیست.  یا فقط اسما مسلمونه.  همه جور شراب و نوشیدنی الکل دار هم میخوره.  شوهر کریس گوشت خوک هم میخوره.  قضیه فقط این بوده که کریس به گوشت خوک یه جور حساسیت داره.  از بچگیش فهمیده که نمیتونه بخوره.  کریس الآن هم خوک نمیخوره


وقتیک ه کاپشن زمستونی سوئدی مو نشون کریس دادم و ازش پرسیدم که میشه اینو تو ماشین لباسشویی معمولی شست یا نه،  فقط یه نگاه کوچیک کردو گفت که مشکلی نداره،  ولی قضیه اینه که اون توپ تنیس نداره.  من داشتم فک میکردم که آیا توپ همون توپه و تنیس همون تنیس،  و آیا کلمه ی توپ تنیس میشه همون توپ قطر ۵-۶ سانتی متری سبز روشنی که باهاش تنیس بازی میکنن یا نه.  و بعد به کریس گفتم که منظورشو نفهمیدم.  گفت که توپ تنیس لازمه و اون نداره،  واسه همین نمیتونه کاپشنم و بشوره.  من با اینکه از جواب منفی این جمله مطمئن بودم ازش مستاصل پرسیدم که آیا داره من و دست میندازه؟ 
کریس برچسب راهنمای کاپشن رو نشونم داد که روش نوشته بود :  با توپ تنیس شسته شود
 
منظورمه،  چیزایی که انقد به نظر ما بدیهین ممکنه کاملا جور دیگه باشن
و اینجا ملت کاپشناشونو قطعا با توپ تنیس میشورن

از کجا معلوم دلیل خیلی چیزای واقعا دیگه چیه
از کجا معلوم مردم خیلی جاهای دیگه چه کارایی رو واقعا میکنن
 
 

No comments: