Tuesday, April 02, 2013

دیر‌ آمدی مرگ،‌ زندگی مدت ها قبل از اینجا رفته بود

یادم نیست.  و هیچ موقع دیگر هم یادم نخواهد آمد.  کجای روز دوم آوریل دو هزارو سیزده میلادی، یا همان چهارده فروردین هزار و سیصد و نود و دوی شمسی، درست دو روز بعد از تولدش که آن هم امسال یادم نمانده بود، این رباعی از خاطر من گذشت و نرم نرم تراش گرفت روی سنگ قبر سیاه کداممان، او یا من، یادم نمیآید قبل از این بود که به من زنگ بزنند یا بعدش. یادم است که فکر کرده بودم چه قدر مناسب است، برای هردومان

از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جلال و جاهش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

حیف. سنگ قبر را قبل از رفتن من سفارش میدهند

1 comment:

Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.