Friday, June 24, 2011

خواهرم

خواهرم را دوست میدارم
خواهر متعادل زندگی گونه ایست
که استعدادش در به فنا دادن خودش و زندگیش
چیزی کم از استعداد من و برادرم دارد

و مثلا آنجاهایی که ما احتمالا به سقف چسبیده ایم از زور به هوا رفتن
خواهرم خیلی ساده و بی اعتنا نخ هایمان را به پایین میکشد
و یک طوری رفتار میکند انگار که بالا رفتن کار احمقانه ی مسخره ایست  کلا
 

برادرم که گفت از خیال روزهای با هم بودنمان دارد میرود
این خواهرم بود که قبلش دستم را در سطح صفر گرفته بود و این را گفته بود
آنطور که محکم به سقف کوبیده نشوم و دنیا چرخ نخورد


با تمام بی اعتناعیش و زندگی گونه اش
به من گفته بود که برادرم به جایی خارج از خیال های با هم شدن من میرود
و با تمام محبتش دستم را محکم گرفته بود

آخرش با همان حال زندگی گونش
گفت که بهتر است من کلا خیالهایم را کمی جابه جا کنم
اینطور هنوز میشود با هم بود

No comments: