Saturday, February 05, 2011

براونی با خامه

می تونستی تصور کنی که چه طور داره خامه ی کیک رو می زنه و توضیح می ده - با مثال - که خوب نیست که الآن باهاش که حرف میزنی عصبانی هستی،
پشتش اضافه می کنه که این رفتار درست نیست و باز اضافه می کنه اون اهمیت نمی ده - برای خودش نمی گش
انقدر ساده اینو باور می کنی که دیگه حتی عصبانی هم نیستی،
می دونی که واسه خودش نمی گه، عصبانیت تو خامه ی کیک رو خراب نمی کنه...!‌ - منظورمه هیچ طوره به هیچ جای اون بر نمی خوره،‌
بعد اضافه می کنه که حتی تو فیلم های پلیسی هم خوشش نمی آد که قاتلا عصبانین،‌ خوب می خوان آدم بکشن بکشن، چرا عصبانی می شن؟ - یه کم که بیشتر راجع بهش حرف می زنه حس می کنی که واقعا کنجکاوه بدونه چرا عصبانی می شن و واسه چند ثانیه ای خامه و براونی و توی عصبانی رو گذاشته کنار،

یه کم بعدترش می گه که به نظرش کیک '' براونی'' با خامه خوشمزه میشه
وقتی بهش می گی که اینجا یه جور کیک شبیه براونی هست که با خامه می خورن،‌ می خنده می گه احتمالا از من یاد گرفتن




No comments: