Monday, February 28, 2011

مزاحمت


...

بعد،
من شروع کردم
روی همه ی تمام دیوارها
نوشتن '' دوسِت دارم ''
با ذغال

بعد می دو ام - در می رم- تند -
مثل بازی بچه های تخس که من هیچ موقع نکردم
که زنگ خونه ها رو می زدن - مزاحمت
در می رفتن - فرار می کردن

بعد اگه یه روز تو بگیریم -
زل می زنم تو چشات
قسم می خورم که من نبودم
که تمام این دیوارها رو سیاه کردم -
من نبودم.

اگه یه روز تو بگیریم

آه،

اگه یه روز تو بگیریم!ا


No comments: