نه اینکه کلافه باشد به واقع
نه اینکه چیز بدی شده باشد
یا که باز هم زندگی بی معنا شده باشد
نه اینکه شادیش مرده باشد
بازی اش میگیرد گاهی دخترک
گاهی وقتا صرفا ادای کلافگی در میآورد
بی هیچ دلیلی
شبها نمیخوابد و روزها غذا نمیخورد
که خسته ام کند
که ورش دارم بیاورم
در خانه ات
بیندازمش بین دستهایت
بگویم '' بیا، بگیرش، من نمیتوانم دیگر
تو خوابش کن
وتو خوابش کنی
که تو خوابش کنی
No comments:
Post a Comment