Saturday, May 28, 2011

کوهها و سخره ها

ببین چه کار میکنی آخر

تمام کوهها و سخره ها و سخره ها و کوهها
شهوت انگیز شده اند

همه شان به من هوس همآغوشی دارند
و من
شهوت در نوردیدن تنشان را
آنطور که تو را بالا میرفتم
 و پایین میآمدم
و بالا میرفتم
 بالا میرفتم
و فتح میکردم

مساله دشوارتر از اینهاست
فقط شهوتش نیست
این آخری ها
دوستشان هم دارم
تمام کوهها و سخره ها و سخره ها و کوهها
عاشق شدنی شده اند
و من
مهرشان را 
آنگونه که مهر تو را

بالا میرفتم
و پایین میآمدم
و بالا میرفتم
بالا میرفتم
و فتح میکردم

تمام کوهها و سخره ها و سخره ها و کوهها را





1 comment:

. said...

می‌شه به اون کوه تا ته دنیا حسادت کرد. حتی نمی‌شه قبطه خورد. فقط می‌شه حسادت کرد. اصلا به این ساده‌گی‌ها نیست که کسی ازش بالا بره که اون کوه حسش کنه، دوستش بداره و حتی عاشقش بشه. آدم خفنی بوده.

اصلا حتما جنسش از سنگ و خاک بوده. وگرنه که اینطور با اون کوه نمی‌تونسته ارتباط برقرار کنه. حتما آدمی بوده که می‌تونسته بره بالای قله کوه و بالاتر از بالاترین نقطه کوه بایسته و کوه به خودش افتخار کنه که اون طرف ازش بالا رفته و فتحش کرده.