Thursday, January 31, 2013

پرفورمنس

 اندیشه هایت را میگذارم در گویهای شیشه ای

برهنه میشوم

دانه دانه برشان برمیدارم از روی زمین

و هرکدام را به سر انگشتی روی تنم رها میکنم
دو تا روی دست
یکی روی شانه
یکی را درقوس نرم ساق پا
میلغزانمشان


اندیشه هایت روی تنم جان میگیرند
  و کم کم، فارغ از من
غلطانِ چهار بعد میشوند
میلغزند
و فضا از آنِ ایشان میشود

 اینک این منم که بین اندیشه های تو غلط میخورم
 میلغزم
و میرقصم



note to myself: thinking of dancing, your thoughts surrounded me, I lost myself in you I was reminded of this kind of performance I had seen once in Soho, London. 2010. I loved that after a while, it was not the the dancer rolling the crystal ball, but the ball itself was alive and the dancer just tried to catch up with it in the space.



No comments: