Friday, January 25, 2013

نزول نا تمام یک فرشته


تمام وجودش در این بود که '' همیشه بماند کنارش ''. افتاده بود روی زمین و ومعلوم نبود در کدام لحظه ای از زندگی اینطور از رسالتش آواره شده بود که خودش هم هنوز در جریان نبود. یک فرشته با هاله ای نور دور سرش که به یک سکه حک شده مگر چه قدر میفهمد . فکر میکرد همچنان کنارش است حتما. برش داشتم. خیلی آرام طوری که انگار بو نَبَرد که مدتهاست از جایگاهش نزول کرده.  هیچ چیز برای یک فرشته دردناکتر از سقوطش نیست


نمیدانم خدایش آن بالا این رسالت ها را به چه نحوی برایشان تعیین میکند. آخر فرشته ای که باید برای همیشه کنار چیزی باشد،  نباید یک قلابی، گیره ای،  زنجیری داشته باشد؟‌ همین طوری روی یک سکه ی گرد باید پهن شود؟  همین؟ 

من زیاد به خدا کاری ندارم. ولی فرشته ها  فرق دارند. فرشته ها را بچه ها لازم دارند.  اگر فرشته ای پیدا کنم که میخواهد همیشه برای کسی ''باشد''،  برایش کسی میشوم

No comments: